خاطرات فانوس

ساخت وبلاگ
بهمن 97 هم تمومه...

من هستم... امیر هم هست... 

امیر جزو جدا نشدنی زندگی منه...  چه خوب چه بد چه گرم چه سرد... امیر هم هست...  

دلم سال جدید رو اصلا نمیخواد ... چقدر عمرم داره زود میگذره ... 

روز های قشنگ جوانیم داره تند تند میره... 

 

خاطرات فانوس...
ما را در سایت خاطرات فانوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2ffanoos6 بازدید : 25 تاريخ : شنبه 10 فروردين 1398 ساعت: 18:42

آدم ها خیلی مزخرف شدن....   خیلی به در نخور شدن.... آدمی رو میشناسم که توی یک لحظه میونه 180 درجه تغییر موضع بده اخلاق و رفتارش به کلی عوض بشه..... و چقدر  بده رفت و آمد با همچنین آدمی... شاید روز ها خاطرات فانوس...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات فانوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2ffanoos6 بازدید : 25 تاريخ : شنبه 10 فروردين 1398 ساعت: 18:42

خدایا اومدم با خودت حرف بزنمخدایا پس چرا من عدالت تو رو نمبینم... خدایا چرا  آدم های پست و رذل اطراف من همیشه خوب و خوش و سالم هستن ولی آدم های  بی آزار و  مظلوم همیشه مورد ظلم اطرافیان قرار میگیرند.. خاطرات فانوس...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات فانوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2ffanoos6 بازدید : 21 تاريخ : شنبه 10 فروردين 1398 ساعت: 18:42

استرس

اضطراب

فکر و خیال

دلهره

دیدن ناراحتی های امیر

ساعت 4.13 صب 5 فروردین 98

لعنت به آدم های کثیف

خدای خودت به فریادمون برس

خاطرات فانوس...
ما را در سایت خاطرات فانوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2ffanoos6 بازدید : 23 تاريخ : شنبه 10 فروردين 1398 ساعت: 18:42

این روز ها  باز هم هیچ خبر خاصی نیست.... هر چقدر از عمر زندگی مشترک من بیشتر میگذره  زندگی کنار خانواده امیر برام سخت تر میشه.  واقعا تحملشان برام سخته.  حتی خود امیر هم زیاد حوصله اش نمیگیره باهاشون خاطرات فانوس...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات فانوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2ffanoos6 بازدید : 25 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 17:22

یکی از آدم هایی که من میشناسش .... دخترش فوت کرده .  مثل اینکه سرعتش زیاد بوده توی اتوبان میزنه به گارد و فوت میکنه. چیز زیادی از دختره و تصادف و حتی اسمش رو هم نمیدونم.  فقط خانوادش رو میشناسم.  واقعا متاسف شدم. نمیدونم الان خانوادش چه حسی دارن.  مطمنم خیلی ناراحت هستن ولی اینکه چه حس و حالی دارن رو نمیدونم.  

امروز و امشب خیلی به یادشان بودم.  خیلی متاسف شدم

خاطرات فانوس...
ما را در سایت خاطرات فانوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2ffanoos6 بازدید : 31 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 17:22

باز هم دلگیرم از خودم از آدمای اطرافم از  خدا .... 

این روز ها سخت میگذرن و انگار اصلا نمیگذره....   من یا همش خوابم یا همش پای تلوزیون...  توی این اوج گرما و هوای مزخرف سرما هم خوردم...  کلا مشکلات من با تموم دنیا فرق میکنه...

ادامه داره....

 

خاطرات فانوس...
ما را در سایت خاطرات فانوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2ffanoos6 بازدید : 34 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 17:22

فقط میخوام بگم من هستم....

توی این اوضاع بد اقتصادی  تمام امید های من نا امید شده و بر باد رفته... 

خاطرات فانوس...
ما را در سایت خاطرات فانوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2ffanoos6 بازدید : 31 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 17:22

تولد من مصادف شد با محرم ...   حس های خوبی ندارم.... دلخوشی هم ندارم.... بگذریم... خیلی ها رو نمیتونم درک کنم توی محرم.  تقریبا هیچکدوم از اطرافیان رو ...  هر کدوم به نحوی  انگار محرم رو برای خودشون ی خاطرات فانوس...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات فانوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2ffanoos6 بازدید : 28 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 17:22

این روز ها هیچ خبر خاصی نیست...

من هستم...

امیر هست...

همه چیز سر جای خودش...

شاد نیستم...

سر حال نیستم...

دلخوشی ندارم...

 

خاطرات فانوس...
ما را در سایت خاطرات فانوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2ffanoos6 بازدید : 18 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 17:22